چه حرف‌ها

که درونم نگفته می‌ماند

چه حرف‌ها

که درونم نگفته می‌ماند

  • ۰
  • ۰

قانع بودم،

به کمترین‌ها.

و دیگه نیستم.

چشم می‌دوزم به خوبِ بی‌نهایتِ هر چیزی و همونو طلب می‌کنم.

لیاقتش رو دارم؟

اون‌قدری هم بی‌لیاقت نبودم که اون شرایط جوابم باشه

و لایق‌تر هم میشم.

امید؟

مُرد برام.

انقدر که در عین ناامیدی امید داشتم و نشد!

ولی امیدهای جدید دارم

برای زندگی جدید

برای شرایط نو

می‌جنگم برای چیزی که حقمه برای چیزی که می‌خوام

روی هر کسی و هر چیزی هم که بخواد کمتر از اونچه صلاحیتشو دارم رو به چشمم بزرگ نمایش بده پا می‌ذارم

دوره کم خواستن دوره قناعت کردن گذشت

تمام/.

  • ۰۱/۰۸/۱۵
  • Eli Ka

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی